سطح تجزیه و تحلیل سازمانیسطح تجزیه و تحلیل کارگاهی
خلاصه سطوح تجزیه و تحلیل:
اولین سطح : تحلیل کلان - اجتماعی:
در این سطح ، کانون تجزیه و تحلیل بر فرآیند دیوان سالاری شدن جوامع غربی در مراحل خاصی از توسعه فکری و اقتصادی آنان قرار داشته است
دیوان سالاری به عنوان الگویی از سلطه که مشخصه خاصی از ترکیبات قدرت است ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است .
دومین سطح : تحلیل سازمانی:
این سطح ، سازمان را به عنوان واحد اصلی تحلیل می پذیرد و در آن راهبردهای گوناگون اداری با هم مقایسه می شوند .در سطح تحلیل سازمانی اعتبار سازمانهای دیوان سالار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و بر شیوه ها و طرق بهبود و اصلاح عملیات و رویه ها درسطح راه کارها و کارایی فنی تمرکز می شود.
سومین سطح : تحلیل زیر سازمانی:
در این سطح ، مباحث به عنوان یک واحد مفهومی که بروز می نمایند در رده ها و سطوح خاص و کوچک سازمان بوده و اهمیتی به مراتب کمتر از مسائل کل سازمان دارند . همچنین در این سطح علاقه به ابزار گرایی و پردازش ها و تصفیه های مکانیکی در سازمان به اوج می رسد .
دیدگاه سطوح به انسان:
اولین سطح : تحلیل کلان - اجتماعی:
در سطح این سوال غایی درباره انسان عبارت از این بود که چگونه باید شأن و استقلال او را در برابر خطر سلطه دیوان سالاری حفظ کرد .
دومین سطح : تحلیل سازمانی:
در این سطح سوال غایی در باره انسان این است که چگونه باید انسان را به بهترین وجهی کنترل کرد تا اطمینان حاصل شود که اعمال وی در راستا و همسوی با سایر ملزومات سازمان و دیوان سالاری قرار گیرد.
سومین سطح : تحلیل زیر سازمانی:
در این سطح تمایل به کنترل انسان تا حدود قابل توجهی بیشتر از سایر سطوح است . در آن انسان به مهره ای از یک ماشین تبدیل شده ، به یک عامل صرفاً تماشاگر و ناظر دستگاهی که به طور خودکار کنترل می شود .
دومین سطح :
سطح تجزیه و تحلیل کارگاهی:
نوشته های این سطح از تجزیه و تحلیل مسائل و مشکلات کارگاهی و عملیاتی و مسائل واحدهای فرعی سازمانی ، دوایر و ادارات بررسی می شوند. خواه این مسائل مربوط به زیر ساختارهای فرعی و خرد می باشد و خواه روابط حاکم و یا مسائلی که بین کارکنان در پایین ترین سطح سازمان ، یعنی قاعده هرم سازمانی بروز می کنند . نویسندگانی که به این سطح مربوط می شوند علایق باریک و مشترکی در بخشهای خاص موجود سازمانی دارند و اغلب بسیار کم یا هیچ علاقه ای نسبت به الگوهای روابطی که این بخشهای خاص را به کل چارچوب سازمانی متصل می کنند ندارند.
ویژگی های دیدگاه سطح کارگاه:
1-این حوزه تجزیه و تحلیل به اندازه ای نیست که همه سازمان را در بر گیرد .
2-در این سطح مباحث به عنوان یک واحد مفهومی خود را محدود به مسائل دوایر و بخشهای سازمانی نموده و مشکلات فنی و منطقی که بروز می نمایند در رده ها و سطوح خاص و کوچک سازمان بوده و اهمیتی به مراتب کمتر از مسائل کل سازمان دارند .
3-این سطح تجزیه و تحلیل جنبه هایی از سازمان پیچیده را در بر می گیرد که به آسانی قابلیت استاندارد کردن را دارد و می توان آن ها را به آسانی تحت نظام سنجشهای کمی در آورد .
4-در سطح کارگاه ، علاقه به ابزار گرایی و پردازش ها و تصفیه های مکانیکی در سازمان به اوج می رسد .
5-در سطح سوم ، نظریه سازمان را به سختی می توان از فن به معنی ادبی واژه تشخیص داد.
6-این سطح نشان دهنده تعدادی از فرضیه های اساسی و اغلب روشن نشده درباره انسان ، سازمان و شیوه ای است که این دو به هم مرتبط می شوند .
فردریک وینزلو تیلور (1917-1856):
مشهور ترین کتاب تیلور « اصول مدیریت علمی » ، رونوشتی از صحبت های وی بود که سال ها پس از اینکه دیگر برای پول کار نمی کرد، نوشته شد. سیستمی که او در کتابش آن را توصیف می کند ترکیبی واقعی از همه چیزهایی است که او با کار در شرکت های مختلف آموخته بود. تیلور آنچه را که می توانست، برای مناسب بودن اکثر تفکراتش درباره مشکلات مشتریان ، انجام داد و محرک هایی را برای موقعیت های خاص ایجاد نمود. مشاوران ، امروزه از این نوع فرایند استفاده می کنند . تیلوریسم در برخورد با مسائل سازمانی در عین حالی که به هر دو سطح دوم و سوم می پرداخت ولی در موضع گیری ها و تأکید به سطح سوم خیلی نزدیکتر می شد.
دیدگاه ها و فعالیت های تیلور:
1-وی از بيکاري منابع رنج ميبرد.
2-بر وجو د يک راه بهتر براي انجام هر کاري (The one better way) تأکيد داشت .
3-از مهندسي روشها آغاز کرد و با آموزش به اشميت کارايي او را تا 375 درصد افزايش داد
4-تیلور ابتدا تشخیص مسائل ریز مربوط به سطوح زیر سازمانی از قبیل تولید ، حرفه اقتصادی ، کارایی و بهره وری را توسعه داد.
5-تیلور در صدد ایجاد یک سری از رویه های استاندارد و برای انجام فعالیت های انتخاب شده در سطح خط تولید بود .
شامل 30 اسلاید POWERPOINT